در مجاورت من خانواده ای سکنی گزیده است که هر از چند گاهی به تناوب ده دقیقه یکبار مراسم جشن سرخ پوستی شان را شادمان، پرصدا و پاکوبان به اجرا در می آورند. از زمان های دلخواه آنان برای برپایی این مراسم ش چک پوینت...
حس می کنم یکی از شاگردهام پسرم ه. چشم های بزرگ و فیس بامزه و خنده های ریز و معصومیت اش خیلی برام آشناست. نمی دونم چرا فکر می کنم قراره بزرگ شه بره اون ور دنیا و من دیگه نبینمش. اون یکی پسرم هم پشت سرش چک پوینت...